«چه کسی می گوید . . .»
چه کسی می گوید . . . ؟
باز چه کس راز دلم را از کسی می پوید ؟
چه کسی غرق تمنای من است ؟
چه کسی محرم اسرار من است ؟
چه کسی تشنه به خون شده ی حرف دلم
چه کسی دست به دامن شده ی راز دلم
باز گو بر من خدا یا باز گو
آنکه هر شب در می خانه ی رسوای دلم را
دم به دم می کوبد
آنکه هر لحظه تمنای مرا می جوید
آنکه امید به چشمان پر از دیده ی آلوده ی من
آه . . .
بسته و بر نمی دارد خیال
تا که با حسرت هر ثانیه اش می سازد
قفسی از تن خویش
کیست ؟
باز چه کس راز دلم را از کسی می پوید ؟
چه کسی غرق تمنای من است ؟
چه کسی محرم اسرار من است ؟
چه کسی تشنه به خون شده ی حرف دلم
چه کسی دست به دامن شده ی راز دلم
باز گو بر من خدا یا باز گو
آنکه هر شب در می خانه ی رسوای دلم را
دم به دم می کوبد
آنکه هر لحظه تمنای مرا می جوید
آنکه امید به چشمان پر از دیده ی آلوده ی من
آه . . .
بسته و بر نمی دارد خیال
تا که با حسرت هر ثانیه اش می سازد
قفسی از تن خویش
کیست ؟
«مهرانا»
آخرین ویرایش توسط یکی از مدیران: