پنجره های بسته و یه جاده که بی انتهاس
صدای خسته منو حنجره ای که بی صداس
صدای خسته منو حنجره ای که بی صداس
تو نیستی و شب سیاه مرثیه خون هیمه شد
مسافری از شهر غم ناجی هر غریبه شد
ققنوس عشق پاک تو از شاخه های دل پرید
کسی به جز سکوت ودرد ترانه ای از شب ندید
تو مسلخ چشمای تو ستاره ها دربه درن
پرنده های بی خبر از درد شب بی خبرن
شبای سرد و بی رمق ترانه ی ماتم نشین
ماهی تنگ کاغذی تو حسرت دریا نشین
برای احظه های بغض تو بهترین بهانه ای
ناجی راه و رسم عشق تو شب بی ستاره ای
پنجره های بسته و گلای خشک رازقی
خنجر بی رحم خزون کشته بهار عاشقی