نــــــــــــيمه شب

الان که می نویسم،اشکه چشام جاریه
به چشمه من این روزا،زندگی تکراریه
الان که مینویسم ، واژه ها بی نقابن
گلویه آرزو هام ، محکومه یک طَنابن
الان که مینویسم،موضوع فقط سکوته
جـمله تا ابد عشق ،آمادۀ سقوطه
الان که می نویسم،از نیمه شب گذشته
نایی نداره شعرم،بس واژه ها روگشته
الان که می نویسم ، دل پُرِ اظطرابه
عمره منو طاقتم ، عمر یه لیوان آبه
الان که مینویسم،فکرم یه جایه دیگه ست
اینکه الان تو گوشت،جام یه صدایه دیگه ست
خـسته تر از اونییَم ، که تو تصورم بود
غمگین ترازخودم شد،شعری که تو سرم بود
کابوس این جدایی،گرفته خواب و از من
جـز قـصۀ تـو شبهام ، قصه ندارن بگن
الان که می نویسم،شب داره روشن می شه
یه روز دیگه بی تو ،خونه پر از غم میشه
الان که می نویسم،خسته تر از خزونم
گلوله بی کسی،خورده به استخونم
الان که می نویسم،جونم به لب رسیده
بی خوابی دیشبم،امشب به تب رسیده
خـسته تر از اونیم که تو تصورم بود
غمگین ترازخودم شد،شعری که تو سرم بود
کابوس این جدایی،گرفته خواب و از من
جـز قـصۀ تـو شبهام ، قصه ندارن بگن
الان که می نویسم،ترانه نیمه جون شد
این بیت آخر نبود ،عمر قلم تموم شد

 

سلام
دوستان منتظر نظراتتون هستم

 

آفرین

 

بسیار زیبا وپر احساس بود.
وریتم زیبایی داشت .
دمت گرم داداش.

 

دوستان دکمه تشکر کافی نیست برای منی که ترانه میگم
لطفا نظر اتون هم در مورد شعر چه مثبت چه منفی بیا ن کنید
مرسی

 

سلام دوست عزیز
شعرت خوب بود و حس قشنگی داشت٬آفرین.

به نظرم این تشبیه زیاد قشنگ نیست٬یا شاید من نتونست برداشتی داشته باشم از معنیش.
اگه بتونی واژه های بهتری به کار ببری بهتر میشه موفق باشی.