هر دورهای از تاریخ موسیقی همیشه دارای دو مفهوم است: اول مشخص کردن سبکهای به خصوصی از موسیقی، دوم تعیین کردن دورههای به خصوصی که در آن این سبکها جریان دارند. برای مثال صفت کلاسیک در مفهوم رایج آن به سبک آثار هایدن، موتسارت، بتهون و هم چنین به دوره زمانی که این سبکها در آن جریان داشتهاند یعنی سالهای 1770تا 1830گفته میشود. بنابرانین با شناخت از موسیقی و زمانی که آهنگساز در آن میزیستهاست، میتوان حدود به وجود آمدن یک سبک را معین کرد، ولی گاهی هم تشخیص دقیق حدود مشکل است.
واژههای کلاسیک و رمانتیک که بیان کننده سبک دورههایی از تاریخ موسیقی هستند، به دو دلیل اشکالاتی در بر دارند. اول این که هر دو کلمه در ادبیات، هنر زیبا و تاریخ عمومی دارای مفاهیم وسیع تر و متعددتری نسبت به آنچه در تاریخ موسیقی مورد استفاده قرار گرفتهاست، هستند. (موسیقی کلاسیک و رمانتیک، تالیف هوشنگ کامکار، تهران، 1380، دانشگاه هنر)
کلاسیک را میتوان چیزی تمام شده، کامل، قابل نمونه برداری و نمونه قابل قبولی که آثار بعدی از روی آن ارزیابی شد نامید. با این تعریف بعضی از مصنفان قدیمی موسیقی مثل پالسرینا را میتوان کلاسیک نامید ولی برای قرون نوزدهم و بیستماین موسیقی هایدن، موتسارت و بتهون است که کمال مطلوب کلاسیک به شمار میآید. دوم اینکه اختلاف کلاسیک و رمانتیک کاملاً مشخص نیست، زیرا عوامل مشترک بین آنها بیشتر از عوامل متضاد است. هر دو مکتب دارای اصول هارمونی، قواعد کلی رابطه آکوردها، ریتم، فرم و مفاهیم مشترکی هستند. تجربیات و تغییرات فردی و پیشرفتهایی که در زمینه موسیقی از موتسارت تا مالر شدهاست همه در یک جریان سنتی و چارچوب کلی مشترک قرار دارند. مثلاً اگر موتسارت میتوانست موسیقی مالر را گوش کند، ممکن بود که از آن لذت ببرد یا این که خوشش نیاید ولی در هر صورت برایش یک پدیده عجیب و غریب نمیبود. (تاریخ موسیقی، تالیف لوست مارتیروسیان، ترجمه سیروس کلباسی)
اکنون باید سعی کرد که در رابطه با موسیقی قرن نوزدهم تعریفی از سبک رمانتیک به دست داد و ویژگیهای آن را مشخص کرد. صفت رمانتیک از رمانس گرفته شده که معنی اصلی ادبی آن مشتق از داستانها یا قهرمانان اشعار و وقایع قرون گرفته شده که معنی اصلی ادبی آن مشتق از داستانها یا قهرمانان اشعار و وقایع قرون وسطی است که به زبان رمانس نوشته میشوند (زبان رمانس یکی از زبانهای محلی و عامیانهاست که از زبان لاتین به نام رمان برخاسته است).
اشعار قرون وسطی که درباره پادشاه آرتور بودند به رمانسهای آرتوری شهرت داشتند. از آن زمان به بعد و حدود اواسط قرن هفدهم که کلمه رمانتیک مورد استفاده قرار گرفت اشارات ضمنی به چیزهای خیلی دور، افسانهای، موهوم و خیالی، عجیب و تصوری متضاد با جهان حقیقی را در برداشت. (مقدمهای بر شناخت موسیقی، اثر کولوسووا، ترجمه علی اصغر چارلاقی)
واژههای کلاسیک و رمانتیک که بیان کننده سبک دورههایی از تاریخ موسیقی هستند، به دو دلیل اشکالاتی در بر دارند. اول این که هر دو کلمه در ادبیات، هنر زیبا و تاریخ عمومی دارای مفاهیم وسیع تر و متعددتری نسبت به آنچه در تاریخ موسیقی مورد استفاده قرار گرفتهاست، هستند. (موسیقی کلاسیک و رمانتیک، تالیف هوشنگ کامکار، تهران، 1380، دانشگاه هنر)
کلاسیک را میتوان چیزی تمام شده، کامل، قابل نمونه برداری و نمونه قابل قبولی که آثار بعدی از روی آن ارزیابی شد نامید. با این تعریف بعضی از مصنفان قدیمی موسیقی مثل پالسرینا را میتوان کلاسیک نامید ولی برای قرون نوزدهم و بیستماین موسیقی هایدن، موتسارت و بتهون است که کمال مطلوب کلاسیک به شمار میآید. دوم اینکه اختلاف کلاسیک و رمانتیک کاملاً مشخص نیست، زیرا عوامل مشترک بین آنها بیشتر از عوامل متضاد است. هر دو مکتب دارای اصول هارمونی، قواعد کلی رابطه آکوردها، ریتم، فرم و مفاهیم مشترکی هستند. تجربیات و تغییرات فردی و پیشرفتهایی که در زمینه موسیقی از موتسارت تا مالر شدهاست همه در یک جریان سنتی و چارچوب کلی مشترک قرار دارند. مثلاً اگر موتسارت میتوانست موسیقی مالر را گوش کند، ممکن بود که از آن لذت ببرد یا این که خوشش نیاید ولی در هر صورت برایش یک پدیده عجیب و غریب نمیبود. (تاریخ موسیقی، تالیف لوست مارتیروسیان، ترجمه سیروس کلباسی)
اکنون باید سعی کرد که در رابطه با موسیقی قرن نوزدهم تعریفی از سبک رمانتیک به دست داد و ویژگیهای آن را مشخص کرد. صفت رمانتیک از رمانس گرفته شده که معنی اصلی ادبی آن مشتق از داستانها یا قهرمانان اشعار و وقایع قرون گرفته شده که معنی اصلی ادبی آن مشتق از داستانها یا قهرمانان اشعار و وقایع قرون وسطی است که به زبان رمانس نوشته میشوند (زبان رمانس یکی از زبانهای محلی و عامیانهاست که از زبان لاتین به نام رمان برخاسته است).
اشعار قرون وسطی که درباره پادشاه آرتور بودند به رمانسهای آرتوری شهرت داشتند. از آن زمان به بعد و حدود اواسط قرن هفدهم که کلمه رمانتیک مورد استفاده قرار گرفت اشارات ضمنی به چیزهای خیلی دور، افسانهای، موهوم و خیالی، عجیب و تصوری متضاد با جهان حقیقی را در برداشت. (مقدمهای بر شناخت موسیقی، اثر کولوسووا، ترجمه علی اصغر چارلاقی)