این سلامست و وداع ، مهربان غمخوارم/ می نویسم با اشک، آنچه در دل دارم
کاش می شد افسوس ، با نبودت خو کرد/ مانده ام بی سامان، با غم و حسرت و درد
در خیالم گویی ، در کنارم هستی / باز هم از عشقِ دیگری سرمستی
روزگاری یادت، بهترین مرهم بود / بی وفایی کن باز، آنچه کردی کم بود
زخم دل رابستم، کوله بارم بر دوش / آتش هجران نیز، عاقبت شد خاموش
توشه ام تنهاییست، وین غم جانفرسا / داغ ننگم رنجیست، تا ابد پا بر جا
مرگ را بوسیدم، تن به غربت دادم / چهره ات همچون عشق، میرود از یادم
چون شکستی پیمان، در دلم بخشیدم / مهربانی کردم، بی وفایی دیدم
زندگی خواهم کرد، از غمت خواهم رست / چشم بر دیدارت، تا ابد خواهم بست
مُهر لبهایم را ، روی کاغذ بشکن / با تو صادق بودم ، کاش قبل از رفتن
بوسۀ سردم را ، بر لبانت بگذار / خاطراتم را نیز، یادگاری بردار
این وداعست و دریغ ، از تو کوته دستم / کاش در آن دنیا ، با تو می پیوستم
کاش می شد افسوس ، با نبودت خو کرد/ مانده ام بی سامان، با غم و حسرت و درد
در خیالم گویی ، در کنارم هستی / باز هم از عشقِ دیگری سرمستی
روزگاری یادت، بهترین مرهم بود / بی وفایی کن باز، آنچه کردی کم بود
زخم دل رابستم، کوله بارم بر دوش / آتش هجران نیز، عاقبت شد خاموش
توشه ام تنهاییست، وین غم جانفرسا / داغ ننگم رنجیست، تا ابد پا بر جا
مرگ را بوسیدم، تن به غربت دادم / چهره ات همچون عشق، میرود از یادم
چون شکستی پیمان، در دلم بخشیدم / مهربانی کردم، بی وفایی دیدم
زندگی خواهم کرد، از غمت خواهم رست / چشم بر دیدارت، تا ابد خواهم بست
مُهر لبهایم را ، روی کاغذ بشکن / با تو صادق بودم ، کاش قبل از رفتن
بوسۀ سردم را ، بر لبانت بگذار / خاطراتم را نیز، یادگاری بردار
این وداعست و دریغ ، از تو کوته دستم / کاش در آن دنیا ، با تو می پیوستم