حال ِمن

باز هم امروز همه حال مرا پرسیدند
در جواب گفتم حال من خوب است دگر
همه پرسیدند که چرا رنگ و رخت زرد شده؟
گفتم که مرا درد عشقی نهفته است دگر
می شود عشق را در نگاهش حس نمود
عمق چشمهایش با من حرف دارد دگر
می گویند که باید این عشق را نابود کرد
وقتی او مرا دوست ندارد هیچوقتِ دگر
اما من میگویم نابود نخواهد شد
من از امروز ،هر روز میمیرم دگر
دل من آرام باش ،غصه نخور
او نمی فهمد حس مرا هیچوقتِ دگر
من به این عشق ادامه می دهم تا روز مرگ
چون که تا آخر عمر عشق میخواهم دگر
تو نباشی دنیا نمی آید به کار
من بی تو وجود ندارم هیچوقتِ دگر
بلبل و فصل بهار بی تو می خواهم چکار؟
رخ زیبای تو نرسد به زلف پریشان دگر
منو باد صبا ،بلبل و دشت، چشم به در میمانیم
میدانم روزی تو از این در میایی دگر
آن روز دگر من اینجا نیستم
همینجا زیر پای تو ،اسمم به روی سنگ مزاری است دگر
حال مرا دوباره ببین..
حال من از شعر پیدا نیست دگر؟؟

مرضیه قلی زاده

 

با سلام
من نمیدونم شما چند وقته کار میکنید ولی شعر شما از ایرادات وزنی و در برخی ابیات قافیه ای رنج میبره امیدوارم در کار های بعدی شاهد موفقیت های روز افزون شما باشم در ضمن شرکت در جلسات خانه ترانه به مدیریت دکتر یدالهی رو توصیه میکنم شادکام باشید

 

باسلام.آقای مهدی یار این اولین شعر من هست ممنون که ایراداشو گفتین بهم.این کلاس ها در کجا و چه روزایی برگزار میشه.واقعا سپاسگذارم.ممنون

 

برای اولن شعر قابل تحسینه..همین که تقریبا موضوعی داره خودش خوبه. ولی همونطور که دوستمون گفتند ایرادات زیادی داره.. بنده پیشنهاد میدم دنبال ترانه سرایی باشید رشته ای هست که جای پیشرفت توش واسه خانوما زیاده.
موفق باشید

 

با سلام
این کلاس ها در فرهنگسرای ارسباران به مدیریت دکتر یدالهی برگزار میشه که برای اطلاعات بیشتر میتونید به اینستاگرام خانه ترانه یا تلگرام خانه ترانه با آدرس khanehtaranehtehran مراجعه کنید
پیروز باشید

 

این شعره یا باغلوا

 

جهت اطلاع
جلسه خانه ترانه 23/02/1395
در فرهنگسرای ارسباران تهران