قسمت سوم:
در قسمت دوم یه کمی راجع به فضاسازی در ترانه صحبت کردیم ، حالا وارد بحث "تزریق فکر " میشیم، اول بگم این قسمت یک ایدولوژی شخصیه که ترانه سرا به اون اعتقاد داره واون رو به عنوان رسالت هنریش به جامعه ارایه میده این ایدولوژی میتونه درست باشه میتونه غلط ، مثلا بعضی از تعاریفی که در ادبیات کلاسیک ما ارایه شده امروزه در روانشناسی بالینی نقض میشه (یکی از اون تعاریف :عشق یک طرفس مثل لیلی و مجنون ) .
پس ترانه سرا بعداز فضاسازی شروع میکنه عقایدش رو به مخاطب القا کنه، اینجا سروکله فیلترهای مختلف (مثل سانسور،مجوز شعر و...)پیدا میشه. اولین اختلاف قبل وبعد از 1357 نوع فیلترهای اعمالیست .
اتفاقی که بعد ازآزادی موسیقی پاپ افتاد این بود که فضا سازی (رنگ آمیزی ارکسترها) مثل قبل از 1357 انجام گیرد(خشایار اعتمادی (داریوش) ،قاسم افشار( ابی) ،حسین زمان (ستار) ، محمد اصفهانی (معین)
حتی خواننده ها هم همون رنگ صدا رو داشتند ،حتی شعرها همون کلمات رو دارند:
من بهارم تو زمین،من زمینم تو درخت،"
من درختم تو بهار ناز انگشتای بارون تو باغم میکنه
میون جنگلا تاقم میکنه
تو بزرگی مثل شب اگه مهتاب باشه یا نه،
تو بزرگی مثل شب
خود مهتابی تو اصل خود مهتاب"
همینطور که می بینید حرف خاصی نمیخواد بزنه . البته از این موردها زیادن :
"آرزو دریای شوره دریای شور زندونه ماهه
ماهیا تشنه ترینن روی لباشون آهه وآهه
بخت ماهیا سیاهه سکه نقره و طلا
بند دل شاه و گدا گزندعیبه
بخشش و مهر و وفالطف و صفا سمند غیبه
نازنین سمند رو زینکن مردای مرد رو گزین کن "
یا همون فضا سازی رو به یه شکل دیگه:
" هرچی آرزوی خوبه مال تو هرچی که خاطره داری مال من
روزهای عاشــقونه مال تو این شبهای بی قراری مال من"
"بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو وجب خاک مال من هر چی می کارم مال تو"
و البته نتیجه گیری ترانه سرا پس از گذشتن از سانسور:
"برای آخــــــــــرین بار خــــــدا کنه بباره
توی این شب کویری یه قطره از ستاره "
در مقایسه با :
"تن من دوست نداره زخمی دست تو بشهحالا با هر کی که هست هر کی که نیست داد میزنم"
نتیجه :
سانسور ، باید ها ونبایدها ،ترانه برای مجوزودیگر فیلترها ترانه سرایی در ایران را به سوی ماکت سازی بی هدف پیش خواهد برد.