در قرن های نهم و دهم شخصیت های هنری - مذهبی تحت حمایت کلیسا رفته رفته دست به تجربه هایی در چند بخشی کردن موسیقی زدند و قواعد ساده ای برای این منظور وضع کردند . در آن زمان موسیقی کلیسا تنها با آواز اجرا میشد . مباشران موسیقی دریافتند که صدای انسان میتواند به بخش هایی با میدان های مختلف تقسیم شود . بخش های گوناگون صدای انسانی از همان آغاز چند بخشی شدن موسیقی ، و به پیروی از اجرای آهنگ هایی که برایشان نوشته میشد ، وادار میشدند که ملودی های کم و بیش متفاوتی را همزمان بسرایند . این روش ، با تغییرهایی ناشی از پیشرفت ارزنده ، هنوز هم ادامه دارد .
تقریبا از همان آغاز چند بخشی ، کلیسا به پیروی از جهان خویش از یک سو ، و موسیقیدانان غیر کلیسایی از سوی دیگر ، میکوشیدند که موسیقی را به دو شیوه کم و بیش متفاوت چند بخشی کنند .
شیوه نخست و از نظر تاریخ کهن ، بیشتر در مقوله مذهبی ، این بود که آهنگساز بیشتر توجه خویش را به خط های ملودی تک تک بخش ها ، و استقلال و عدم تابعیت ملودی هر بخش از بخش های دیگر معطوف میکرد . کوشش دیگر او این بود که ، طبق یک رشته قوانین سخت ، ملودی هر بخش با ملودی بخش های دیگر جور باشد . بعدها این روش را کترپوانتیک نامیدند .
در شیوه دوم آهنگساز از راه پیوند آکورهای برگزیده میکوشید که ملودی حتی الامکان زیبایی را در هر بخش فراهم آورد . این روش را هارمونیک نامیده اند . روش هارمونیک البته کار چند بخش را ساده تر میکرد .
امروزه هر دو شیوه ، با تغییرهای ناشی از پیشرفت های گوناگون فن آهنگسازی ، به کار میروند و در بسیاری از قطعه های موسیقی هر دو شیوه را با هم در می آمیزند .
بر اثر قرن ها تجربه این نتیجه به دست آمد که مناسب ترین بخش های آوازی در یک برنامه آموزشی برای چند بخشی کردن موسیقی ، چهار بخش است که به شرح زیر میباشد :
1- بخش سوپرانو ( Soprano ) صدای زنانی که میدان صداییشان زیر است .
2- بخش آلتو ( Alto ) صدای زنانی که میدان صدایشان بم است .
3- بخش تنور ( Tenor ) صدای مردانی که میدان صدایشان زیر است .
4- بخش باس ( Bass ) صدای مردانی که میدان صدایشان بم است .
تقریبا از همان آغاز چند بخشی ، کلیسا به پیروی از جهان خویش از یک سو ، و موسیقیدانان غیر کلیسایی از سوی دیگر ، میکوشیدند که موسیقی را به دو شیوه کم و بیش متفاوت چند بخشی کنند .
شیوه نخست و از نظر تاریخ کهن ، بیشتر در مقوله مذهبی ، این بود که آهنگساز بیشتر توجه خویش را به خط های ملودی تک تک بخش ها ، و استقلال و عدم تابعیت ملودی هر بخش از بخش های دیگر معطوف میکرد . کوشش دیگر او این بود که ، طبق یک رشته قوانین سخت ، ملودی هر بخش با ملودی بخش های دیگر جور باشد . بعدها این روش را کترپوانتیک نامیدند .
در شیوه دوم آهنگساز از راه پیوند آکورهای برگزیده میکوشید که ملودی حتی الامکان زیبایی را در هر بخش فراهم آورد . این روش را هارمونیک نامیده اند . روش هارمونیک البته کار چند بخش را ساده تر میکرد .
امروزه هر دو شیوه ، با تغییرهای ناشی از پیشرفت های گوناگون فن آهنگسازی ، به کار میروند و در بسیاری از قطعه های موسیقی هر دو شیوه را با هم در می آمیزند .
بر اثر قرن ها تجربه این نتیجه به دست آمد که مناسب ترین بخش های آوازی در یک برنامه آموزشی برای چند بخشی کردن موسیقی ، چهار بخش است که به شرح زیر میباشد :
1- بخش سوپرانو ( Soprano ) صدای زنانی که میدان صداییشان زیر است .
2- بخش آلتو ( Alto ) صدای زنانی که میدان صدایشان بم است .
3- بخش تنور ( Tenor ) صدای مردانی که میدان صدایشان زیر است .
4- بخش باس ( Bass ) صدای مردانی که میدان صدایشان بم است .