آهای بارون شرقی سهم اروند
چرا از خونه دوری غربتِت چند؟
نمی دونم کجای قصه گیری
عروس خونۀ کارون و اسفند
*
آهای بانوی مهر و آب و گلدون
میمونی تشنه اما توی زندون
دلت رو خوش نکن غربت یه گرگه
یه فرقی داره لب بوسه با دندون
*
از این تقدیر بارش از شب پیر
تو میری خونه از کوچ تو دلگیر
نمی باری تو فصل عشق ابرا
بدی دیدی از این مردم شدی سیر
*
ببار ای ابر خوشبختی به این مرز
بشور از خوبیا این ترس و این لرز
واسه تکرار بارش من میمیرم
ببار اینجا که عصمت بی تو شد هرز
چرا از خونه دوری غربتِت چند؟
نمی دونم کجای قصه گیری
عروس خونۀ کارون و اسفند
*
آهای بانوی مهر و آب و گلدون
میمونی تشنه اما توی زندون
دلت رو خوش نکن غربت یه گرگه
یه فرقی داره لب بوسه با دندون
*
از این تقدیر بارش از شب پیر
تو میری خونه از کوچ تو دلگیر
نمی باری تو فصل عشق ابرا
بدی دیدی از این مردم شدی سیر
*
ببار ای ابر خوشبختی به این مرز
بشور از خوبیا این ترس و این لرز
واسه تکرار بارش من میمیرم
ببار اینجا که عصمت بی تو شد هرز
آخرین ویرایش توسط یکی از مدیران: