.::این جنازه دلتنگه::.

ساعتی سکته کرده آهسته
اونطرف قسمتِ چپِ سینه م
روی مبلم نشسته تنهایی
روی میزم هواتو میچینم
آآآخ... امشب عجیب غمگینم

بی تو هر روز منفجر میشم
خونه چن ساله داخلش جنگه
بی تو این مرد مرده!! میفهمی؟!
لعنتی! این جنازه دلتنگه
هر شبم بغض و شعر و آهنگه

باز گُه خوردنای "جم تی وی"
هی لگد میزنم به تلوزیون
قرصِ اعصاب... مادرم!! ول کن!!
یا که از خونه میزنم بیرون!
من جنونم گذشته از مجنون

مگه میشه که بی تو توو بارون
دستِ خورشید باشه تو چشمام
مگه میشه که دردِ من باشی
واسه درمون بگم کمک میخوام؟!
بی تو تنهام... واقعاً تنهام!!

خسته م از این نفس نفس زدناااا
تو سرم مونده جای چن تا مُشت
راست میگن که زندگی خوبه
راست میگن... ولی فقط از پُشت
کاشکی یک نفر منو میکُشت
کاش اون یک نفر خودت باشی...



امینــ ـ ـــ

 

زیبا... حقیر در حدی نیستم نظر بدم فقط جسارت اون لغت ...خوردن رو ایکاش یه لعت سبک تر بجاش بکار میبردید... زیاد شاید مناسب نباشه مگه اینکه شعرتون حالت رپ داشته باشه

 

درود دوست خوبم
شما بزرگوارین
در مورد اون واژه که در زبان آرگو دسته بندی میشه باید عرض کنم که خودم دقیقاً این صحنه رو تجربه کرده بودم و دوست داشتم حتما خود اون صحنه رو بوجود بیارم. البته تلوزیون جزئی از تجربه م نبوده خدا رو شکر:)
راستش من این ترانه ها رو بیشتر برای انتشار مینویسم چون خیلی کم پیش میاد که همچین ترانه هایی یا بهتر بگم شعر های محاوره ای به مرحله اجرا برسن. اگه قرار باشه اجرا بشه حتماً تغییرش میدم.
ممنون از نظر مفیدتون
روزگارتون بی ملال

 

تبریک میگم <3 بسیارررررررررر عالی