امروز
باران تمام جاده ها را خیس کرده بود
همه بدی ها را شست
همه خاک ها را
بوی خوش خاک
بوی نم باران
همه جا پیچیده
امشب نم نم باران
چه زیبا بود
قطرات باران
که از اسمان خسته بودند
به زمین خسته تر امدند
شاید مرهمی باشند برای دردهای هم
التیامی برای زخم های هم
اما
اما.....
لیک باران نتوانست
نتواست شاید هم نخواست
غبار غم را از جاده متروک دل من پاک کند
شاید هم دل من انقدر سیاه باشد
که حتی با خود خورشید هم روشن نشود چه رسد با نور آن
شااید قطرات اشکم از باران پاک تر باشد
شاید
شاید قطرات اشکم بتواند تیرگی دیوار دلم را پاک کند
شاید نگاه منتظرم ....
شاید
شاید روزی انتظارم پایان یابد
خسته با کوله باری تهی در راهی بی انتها قدم گذاشته ام
همسفری نیست اما من مسافرم
همسفری نیست توشه ای نیست مقصدی نیست
راه بی انتهاست
اما من راهیم
من خوااهم رسید!
(البته قافیه نداره ریتمیک هست اما وزنم نداره بیشتر دلنوشتست تا شعر مگر اینکه موج نو حسابش کنیم )
باران تمام جاده ها را خیس کرده بود
همه بدی ها را شست
همه خاک ها را
بوی خوش خاک
بوی نم باران
همه جا پیچیده
امشب نم نم باران
چه زیبا بود
قطرات باران
که از اسمان خسته بودند
به زمین خسته تر امدند
شاید مرهمی باشند برای دردهای هم
التیامی برای زخم های هم
اما
اما.....
لیک باران نتوانست
نتواست شاید هم نخواست
غبار غم را از جاده متروک دل من پاک کند
شاید هم دل من انقدر سیاه باشد
که حتی با خود خورشید هم روشن نشود چه رسد با نور آن
شااید قطرات اشکم از باران پاک تر باشد
شاید
شاید قطرات اشکم بتواند تیرگی دیوار دلم را پاک کند
شاید نگاه منتظرم ....
شاید
شاید روزی انتظارم پایان یابد
خسته با کوله باری تهی در راهی بی انتها قدم گذاشته ام
همسفری نیست اما من مسافرم
همسفری نیست توشه ای نیست مقصدی نیست
راه بی انتهاست
اما من راهیم
من خوااهم رسید!
(البته قافیه نداره ریتمیک هست اما وزنم نداره بیشتر دلنوشتست تا شعر مگر اینکه موج نو حسابش کنیم )