از شب چی میدونی

بگو از شب چی می‌دونی تو که دستات پر از پوله
تو که آهنگ تنهایی توی گوشات نمی‌خونه
چرا کوری نمی‌بینی که باد داره می‌تازه
یکی آواره و تنها توی دست خیابونه
بگو از شب چی می‌دونی آهای سردرگم بی‌بغض
که وقتی سایه‌ها پُر شه دیگه ترانه داغونه
تو به دنیای پرمهری که دستاتو گرفت خوش باش
ولی یه گوشه‌ی دنیا همیشه خونه زندونه
بگو از شب چی میدونی وقتی حقیقت تلخه
چقدر تکرار یه تاریخ، تو این دنیای وارونه
دیگه صبحی نمی مونه که تو سوار ابرا شی
داستانه این شبم چه ویرونه، چه ویرونه
بگو از شب چی می‌دونی همون شبی که تو راهه
چنون تاریک و بی‌روحه می‌شی دیوونه، دیوونه!
بگو از شب چی می‌دونی آهای سردرگم بی‌بغض…



دوستان نظرتونو مثل خودتون دوست دارم

 

سلام
توضیحاتی که در مورد سایر ترانه ها ذکر کردم رو بخونید

 

دوستان این شعر از شعر قبلییام بهتر بود یا نه؟

 

فکر میکنم قدری بهتر باشه.اما هنوز مشکلاتی داره.بزرگترینش وزنه.ظاهرا کارتون غزل ترانه ست پس مصرع اول رو هم باید بامصرع دوم هم قافیه کنید.روی معانی کار هم بیشتر تامل کنید مثلا"که وقتی سایه ها پرشه" سایه از چی پر میشه؟.یا "دیگه صبحی نمیمونه..." صبح با سوار ابر شدن به هم ربطی ندارن.یا "بگو از شب چی میدونی وقتی حقیقت تلخه" دو جمله مستقل و جدا هستن.بعضی وقتا درفضای ذهنی ما ،در لحظه،واژه هایی ظاهر میشه که فکر میکنیم مناسبه اما بعد که به معنی و هدف کار فکر کنیم میبینیم اصلا خوب نیست.
جسارت نشده باشه چون خودتون مشتاق هستین خواستم در حد خودم کمکی کرده باشم.

 

بهتره اما باید سخت کار کنی
ضمنا بگو از شب چه میدونی رو گمان کنم از آهنگ حمید حامی الهام گرفتی
دوست من تمرین کن و زیاد بخون تنها استعداد کافی نیست

 

سلام
گذشته از مسائل مفهومی ، که دوستان اشاره کردند
ضعف در وزن کار هست ، وقتی وزن یک شعر یا ترانه مشکل داشته باشه ، اجازه نمیده کسی که داره کار رو میخونه از کشف روابط و یا قافیه ها در شعر شما لذت ببره
بهتره موقع نوشتن شعر یا ترانه روی سیلاب ها دقت بیشتری کنید ، اینجوری بهتر میتونید مشکلات وزنی کارهاتون رو متوجه بشید...
ببخشید که جسارت کردم
موفق باشید...

 

دوستان ممنون که نظر خودتون دادید سعی میکنم تو کار بعدیم بیشتر روی وزن دقت کنم