نظریه یا تئوری یا نگره به تفکر آهنجیده (انتزاعی) یا تعمیمدهنده به شکل اندیشمندانه یا منطقی و یا به نتیجهٔ چنین تفکری اطلاق میشود. بسته به متن، ممکن است نتایج آن تفکر مثلاً توضیح کلی چگونگی عملکرد طبیعت را هم شامل شود. نظریه با فرضیه یکسان نیست. نظریه چارچوبی توضیحدهنده برای یک مشاهده فراهم میآورد و با فرض صحت آن توضیحات، فرضیههای محتملی از پیاش میآیند که میتوان آزمودشان و به صحت یا سقم نظریه پی برد.
نظریه علمی یک حدس، گمان یا پیشنهاد و یا تعریف واژه معروف نظریه نیست. نظریه علمی متحد کننده و خودسازگار کننده فرایندهای بنیادی طبیعت یا پدیدهای که کاملاً مؤکد فرضیه است. پس یک نظریه، بر دانش قابل اعتماد که واقعیت علمی (فکت) را میسازد بنا شده است و هدف آن توضیح فرایندهای طبیعت یا پدیدهها است. نظریه علمی، طبیعت را با متحد کردن حقایق غیر مرتبط یا تأکید کننده فرضیه توضیح میدهد. آنها محکمترین و راستترین توضیحاتی هستند که توضیح میدهند جهان، طبیعت و زندگی چگونه درست شده، چگونه کار میکند، به چه دست یافته و چه میشود. باید در نظر داشت که مشاهده نظریه-محور است، یعنی چارچوب نظری ای که مشاهده گر در محدوده اش کار میکند در برابر خود مشاهدات جنبه انتقادی دارد. به این معنی است که آن چه مشاهده گر به آن توجه میکند و آن را مناسب و به جا میآورد، وابسته به نظریهای است که مشاهده را هدایت میکند. یک نظریه باید سازوکار داشته باشد. سازوکار شامل مجموعهای کوتاه و منسجمی از مفاهیم، دعویها و قوانینی است که ما را قادر میسازد تا پدیدهها را توضیح دهیم و پیش بینی کنیم. ترجیحاً از راه محاسبه در غیر این صورت از راه صوری سازی چون نظامهای طبقهبندی در زیستشناسی و زمینشناسی. نظریههای علمی به پرسش چه پاسخ میدهند به پرسشهای چرا و به چه منظور عمداً افاده میکند. اعتبار نظریه را قانون و سازوکار تعیین میکند. برای نظریه گرانش، نیوتن هیچ سازوکاری ارائه نداده ولی از لحاظ اعتبار مقام فوقالعاده ممتازی دارد نظریه نیوتن بر دعوی استوار است که دو جسم همدیگر را میربایند و به صورت فرمول و قانون درآمده است. بعضی نظریهها مانند فرگشت به دست مندل به صورت قوانین وراثت درآمد و در میانه قرن بیستم، زیستشناسی مولکولی سازوکاری به تفصیل و عمق چشمگیری فراهم آورد
در تعاریف جدید بر ذات تفسیری، انتزاعی، و تعمیمدهندگی نظریه تأکید میشود. فیالمثل در هنر و فلسفه، ممکن است از اصلاح «نظری» برای توصیف ایدهها و پدیدههایی تجربی استفاده کنند که بهسادگی قابل اندازهگیری (رؤیت) نباشند. نظریه منتزع و مجرد است (یعنی اضافات و جزئیات نامهم حذف شده و از جسم و ماده منزه است). نظریه با تعیین و تجربه منافات دارد (یعنی عمومیت دارد و به مورد خاصی اشاره ندارد).
نظریه میتواند هنجاربنیاد (یا تجویزی) باشد بدین معنی که دربارهٔ «آنچه باید باشد» توضیح دهد. چنین نظریاتی مبین «اهداف، هنجارها، و استانداردها» هستند. همچنین نظریه میتواند «تودهای از اطلاعات» باشد که به مدلهای توضیحدهندهٔ خاصی مربوط هستند یا نیستند. نظریهپردازی یعنی سروسامان دادن به و پیشبردن این توده از اطلاعات.
همانطور که در تعاریف ارسطو آمده، نظریه اغلب در تقابل با «عمل» است. علت این تقابل این است که نظریهٔ محض شامل هیچ عملی نمیشود جز خودش (خود نظریهپردازی). حوزهٔ پزشکی مثالی آموزنده برای تبیین تفاوتهای «نظری» و «عملی» است: نظریات پزشکی شامل تلاش برای فهم علل و ذات سلامتی و بیماری است، حال آنکه جنبهٔ عملی پزشکی به تلاش برای معالجهٔ بیماران میپردازد. این دو به هم مربوطند اما میتوانند مستقل از یکدیگر باشند چرا که میتوان به پژوهش پیرامون سلامتی و بیماری پرداخت بدون آنکه بیماران را معالجه کرد و نیز ممکن است که بیماری را معالجه کرد بدون آنکه دقیقاً دانست چگونه این معالجه مؤثر واقع شدهاست.
در علم جدید، منظور از اصطلاح «نظریه»، نظریهٔ علمی است. نظریهٔ علمی توضیح مستدل تصدیقشدهای از طبیعت است که با روش علمی سازگار است و معیارهای مورد نیاز علم جدید را ارضا میکند. این نظریات به گونهای توصیف میشوند که هر یک از اهالی فن میتواند درکشان کند و قادر است به روش تجربی اثبات یا ابطالشان کند. نظریات علمی قابل اتکاترین، دقیقترین و جامعترین نوع از اطلاعات علمی هستند که البته این در تناقض با استفادهٔ عوام از واژهٔ «نظریه» به معنای «اثباتنشده» یا «در حد حدس و گمان» است. نظریات علمی با فرضیات و نیز قوانین علمی فرق دارند. همانطور که گفته شد فرضیهها گمانهزنیهایی هستند که به روش تجربی قابل آزمایشاند و قوانین علمی گزارشهای توصیفی دربارهٔ چگونگی عملکرد طبیعت تحت شرایط خاصی هستند.
View More On Wikipedia.org